کلماتی رو ازشوهرم به نقل از رسول خدا یاد گرفتم و اونو حفظ کردم که مارو به صبوری در برابر مشکلات ترقیب میکرد.
تااینکه شوهرم از دنیا رفت خیلی برام سخت بود ولی کلمات رو به زبون آوردم و باخودم فکرکردم چطور ممکنه با این کلمات کسی بهتر از همسرم نصیبم بشه . عده ام که تموم شد دیدم در میزنن....
ادامه مطلب
این داستان رو خیلی وقت بود میخواستم بنویسم ولی فرصتش پیش نمیومد.ماجرای این داستان کاملا واقعیه و درسال 80اتفاق افتاده منتهی اسامی رو تغییردادم .
این ماجرای واقعی یک عشق است که بدلیل کم توجهی و تعیین معیارهای غلط باپیشمانی همراه شد.ماجرایی که شاید هیچ وقت از ذهن بازیگران آن پاک نشود...
ادامه مطلب