پلاک 14
دستنوشته ها ی یک خبرنگار

یه بنده خدایی ضربه بزرگی به من زد که شاید جبرانش درادامه زندگیم هیچ وقت برام میسور نباشه برای همین خیلی دلم میخواست نفرینی بکنم که درحقش کارساز باشه ولی هیچ وقت اینکاررو نتونستم بکنم ولی هرجایی هم که قسمت میشد و اشکی از گوشه چشمم جاری میشد برای هرکسی که به ذهنم میرسید در اون لحظه دعا میکردم جز ایشون تااینکه یه شب  باحال عجیبی به خوابم اومد...دیدم ایشون مریض شدن و من سربالینش حاضر شدم حال عجیبی داشت به ضعف افتاده بود و پدرشون بالای سرشون ایستاده بودن وقتی من کنارشون نشستم التماس رو درنگاهش دیدم باصدای لرزانی بهم گفت :میبینی به چه روزی افتادم ؟




ادامه مطلب


نوشته شده در تاریخ سه شنبه 30 فروردين 1390 توسط علی جعفری

برچسب ها: دعادرحق دیگران بخل دردعا آیت الله صافی آقا مجتبی تهرانی استغار برای دیگران 

مهدی لبخندی زدو مثل برق بلند شد ولی نگاهش هنوز روی سنگ باقی مونده بود دقیقا مثل همیشه ودوباره باید خودمو برای یک کلام سنگین آماده میکردم ،حرفی که هنوز مثل پتک وقتی میخوره توی سرم کمرمو میشکنه ویه راه سخت رو جلوی  چشمام ترسیم میکنه .

مهدی دستای سردشو گذاشت توی دستم و یک قدم برداشت اما زود نگاهشو دوباره به سنگ مزار حسن برگردوند و ازم پرسید:...




ادامه مطلب


نوشته شده در تاریخ شنبه 27 فروردين 1390 توسط علی جعفری

برچسب ها: شهید مادر پدر 

یک روز در کربلا کسی پیش من آمد و گفت: فلانی کجایی؟! آن زائر پیر سکته کرده است!به سرعت کنار او رفتم . دیدم بنده خدا پیر مرد بی رمق و سست روی زمین افتاده و حتی غیرارادی ادرارش خارج شده!به سرعت او را به بیمارستان در کربلا بردیم وضعیت جالبی نداشت،قند نزدیک 500 ؛ فشار 20 ؛ سکته قلبی )از پسرانش خواستم که در بیمارستان کنار پدر پیرشان بمانند!...




ادامه مطلب


نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 26 فروردين 1390 توسط علی جعفری

برچسب ها: حضرت عباس کرامت زائر ایرانی 

خانم استاد معارف ودروس حوزوی بهمراه دخترشان درحال پارک کردن خودرو بودند که بدلیل عدم تبحر در رانندگی هنگام پارک کردن دچار مشکل میشوند و جوانی به کمک آنها میرود .اما به محض رفتن مادر مامورین نیروی انتظامی فرامیرسند و به اتهام مزاحمت اخلاقی این جوان را باخود به مرکزناجا منتقل میکنند و فریادها و بیان موضوع ازطرف دختر ومادری که باتوصیفات بالا مشخصا نوع حجابشان نیز قابل تصور است ره به جایی نمیبرد....




ادامه مطلب


نوشته شده در تاریخ چهار شنبه 24 فروردين 1390 توسط علی جعفری

برچسب ها: انتخاب شغل ناجا امنیت اخلاقی  خبرنگار 

 

 روزی برای دیدار با آیت الله حسن زاده آملی به منزل ایشان رفته بودم .وقتی خدمت ایشان رسیدم درمعرفی خود اظهارکردم که از کرج هستم.آقا تا این مطلب را شنیدند فرمودند: شما چرا قدر مردان خود را نمیدانید؟! ...بعد ازاین سخنان ایشان برخاسته و درحالی که درحیاط منزلشان قدم میزدند حالت متفکرانه ای بخود گرفته و زیرلب زمزمه ای میکردند که خوب نمیشندیم اما درجایی تُن صدای خود را بالاتر برده و دائم اینرا تکرار میکردند که :
کرج،کرج ،کرج بر وزن فرج،فرج ،فرج



ادامه مطلب


نوشته شده در تاریخ شنبه 18 فروردين 1390 توسط علی جعفری

برچسب ها: آیت الله حسن زاده کرج میلانی نژاد کوفه آخرالزمان قیام امام زمان 
مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Blog Skin