پلاک 14
دستنوشته ها ی یک خبرنگار

امروز صبح در رو بازکردم سوار ماشین بشم و حرکت کنم بطرف محل کارم .اما چشمتون روز بد نبینه تا در رو بازکردم دیدم برعکس همیشه کوچه خلوت خلوته. یه چندتا خونه پائین تر یه ماشین و دو-سه تادیگه هم چندتا خونه بالاتر بودن و جلوی خونه ما تاچندتا خونه ازهرطرف هیچ ماشینی وجود نداشت.

کمی تعجب کردم اما بعد گفتم: خب ماشین رو بردن دیگه...

اولش خشکم زد ولی یخورده که فکرکردم الان باید چیکار کنم خنده ام گرفت که مثلا باید الان داد بزنم که آهای ملت بیائید که ماشینمو دزدیدن و...ازاین حرفا.یا مثلا زنگ بزنم 110که ببخشید ماشین منو دزدیدن و اونور خط هم یه خانم خوش اخلاق بگه : درخواست شما ثبت شد تاچند دقیقه دیگه خدمت میرسیم.




ادامه مطلب


نوشته شده در تاریخ یک شنبه 26 آبان 1392 توسط علی جعفری

برچسب ها: خاطره عماد مغنیه تهران ماشین سرقت 110 گیج 

 خیلی دوستش داشتم اون شب تصمیم گرفتم بلاخره کاره خودمو بکنم .صبح بعد از نماز صبح دیگه خوابم نبرد. رفتم جلوی آئینه و مشغول شدم به ور انداز کردن سر و وضع ظاهریم .

 




ادامه مطلب


نوشته شده در تاریخ چهار شنبه 23 فروردين 1391 توسط علی جعفری

برچسب ها: خاطره عموحسن شهید همت عکس یادگاری شهید حسن امیری فر 
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد
مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Blog Skin