تقریبا هیچ کسی رو نمیشناسم که دنبال خوبی و تعالی نباشه .یعنی هرکسی میتونه به راحتی متوجه بشه تمام آدمهای دنیا به دنبال ذلت نیستن وحتی کسانی که خودشون رو به منجلاب مفاسد میکشونن هدفشون خار کردن خودشون نیست بلکه باهدف رسیدن به نوعی آرامش وارد فضایی شدن که اون فضا قالب بر هدفشون شده و به مرور براونها تاثیرگذاشته و نتیجه این تاثیر گرفتن حق تصمیم برای اونها شده ودرنهایت چون تعالی خودشون رو در چارچوبی که برای خودشون خواسته یا ناخواسته اینطوری ایجاد کردن ناچار هستن دراین شرایط قدم بردارن.
چه اونهایی که به سمت عرفانهای کاذب و چه اونهایی که به سمت عرفان واقعی میرن همگی میدونن که برای رسیدن به هدفشون باید هزینه ای رو پرداخت بکنن و سختی هایی رو متحمل بشن . چه دراین دنیا و چه برای اون دنیا امکان نداره کسی چیزی رو بخواد وبه راحتی اونو بدست بیاره . این طبیعت عالمه که برای بدست آوردن هرچیزی باید بهاءش رو پرداخت کنیم .
مثال مادی این حرفم تهیه یک کالا و مثال معنوی اون بدست آوردن بهشت و رضایت خداست .دربُعد مادی برای تهیه کالایی باید یا جنسی رو داشته باشیم که بصورت پایا پای اونو معاوضه کنیم یا اینکه درقبالش پولی رو پرداخت کنیم .دربُعد معنوی هم رضای خدا جز با سختی کشیدن اونم بصورت معقول بدست نمیاد.اگرچه کسی که صرفا مردم آزاری و گناه نکنه هم به مقام رضای خدا میرسه اما اونیکه از لذت چشیدن غذا برسرهرسفره ای اجتناب میکنه ،اونی که ازخواب شیرینش میزنه و نصفه شب برای راز و نیاز کردن با خدای خودش از رختخواب گرم و نرمش دل میکنه ویا اونیکه بخاطر حفظ دین خدا ازبودن کنار زن و فرزندانش میگذره و جسمش رو دربرابر تیرو گلوله دشمن قرار میده با نفر قبلی دریک جایگاه قرار میگیرن؟! خب معقول اینه که جواب بدیم خیر اینطور نیست .
چند وقت پیش با یه دوستی که قصد ازدواج داشت صحبت میکردم که سریه دوراهی انتخاب گیر کرده بودموضوع اون احتیاج خانواده ش به حضور ایشون درجمع خانواده ازطرفی و طرف دیگه نیاز خودش به ازدواج بودچون خانواده مخالف ازدواج ایشون با اون دختر خانم بودن البته مخالفت اونها نه بخاطر شخصیت دختر خانم بلکه بخاطر نیازخودشون به حضور یه عصای دست کنارشون بود . بهش گفتم نیاز نیست شما بین این دو یکی رو انتخاب کنی چون نه عرفاً و نه شرعاً کار درستیه بلکه به راحتی میتونید با ایجاد یک تعادل مناسب به هردو خواسته معقول خودتون برسید.ازطرف حضور کنار خانواده واحترام به اونها واجب وتامین نیازهای اونها وظیفه شماست ازطرفی ازدواج هم حق طبیعی و تکلیفی شماست .حالا اگه فرد انتخاب شده آدم نادرستی بود موضوع فرق میکرد اما وقتی یک گزینه ایده آل محسوب میشه رد کردنش بخاطراین قضیه عاقبتی جز حسرت برات چیزی نداره .
این ماجرا منو یاد داستان برخورد حضرت سلیمان و مورچه عاشق انداخت که اتفاقا چند وقت پیش دوست خوبم آقای ابوالفضل جعفری اونو برام ارسال کرد.
ماجرا این بود که یه روز حضرت سلیمان(ع) درمسیری مبینه که یه مورچه بسختی داره شن های یه کوه رو جابجا میکنه ازش درمورد علت این زحمت سوال میکنه ومورچه جواب میده : معشوقه من به من گفته اگه بتونی این کوه رو جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و منم به عشق وصال اون میخوام این کوه رو جابجا کنم . حضرت رو به مورچه میگه : تواگه بلندترین عمرها رو هم داشته باشی قادر نخواهی بود این کوه رو جابجا کنی.
مورچه که درعقیده خودش مصمم بود رو به پیغمبر خدا میگه :تمام سعی ام رو می کنم که این کوه رو جابجا کنم...
حضرت سلیمان که این اراده و پشتکار رو در مورچه میبینه از این همت بزرگ خوشش میاد و با اراده نبوتش کوه رو برای مورچه جابجا میکنه اما درکمال ناباوری مبینه مورچه رو به آسمون کرده ومیگه : شاکر خدایی هستم که در راه عشق ،پیامبری رو به خدمت مورچه ای درمیاره ...
این حکایت پندآموز حقیقت یک زندگی ازسر اعتقاد و پشت کاره ما باید مطمئن باشیم که خدا اگه بنده اش رو درحال تکاپو برای رسیدن به بندگی اون ببینه حتی پیامبرانش که شرافت اونها بالاتر ازهرموجودی درعالم هستیه رو به خدمتش درخواهد آورد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
اُدعُوا اللهَ وَ اَنتم مُوقِنونَ بِالاِجابَهِ وَاعلَموا اَنَّ اللهَ لا یَستَجِیبُ دُعاءَ مِن قَلبِ غافِلٍ لاه؛
خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید که
خداوند دعا را از قلب غافل بی خبر نمی پذیرد.
نظرات شما عزیزان:
.gif){kind=small}
عالی بود مرسیوبلاگ خوب و جامعی دارید.خوشحال میشم به ما هم سری بزنید.با خواندن متن بالا به یاد این بیت افتادم:
با خدا باش پادشاهی کن
بی خدا باش هرچه خواهی کن
برچسب ها: عشق انتخاب پدر ومادر ازدواج مورچه حضرت سلیمان معشوقه
درباره وبلاگ
برچسب ها
